Memories of Connor's Adventures

Orlando the Adventurer pulled a Scimitar from beneath his Robes and smiled...

Saturday 13 October 2018

Sharing Poetry: A Poem (in Persian)

یک شعر
پدر
مادر
کودک
دایی
خواهر و برادر
فامیل خونی
کلبه
گاو
شخم زدن
برای پرورش
تربچه
گل آلود
رد پا
کلاغ
جیغ زدن
دزد دریایی
برای حمله
برای سرخ کردن
تهدید شدن
برای ارعاب
تا ماه مارس
امواج
عرشه کشتی
بسته به شدت فشار
برای نقض کردن
مشکی
صدا یا خواب
رها کردن
بسیاری
شکاف
متورم
اکسپرس
بدون مو
برده
راهبندان
برای منحرف کردن
وانمود کنید
جنبش
برای فرار از
به دامن
مخالف
به چنگ زدن
بادام زمینی
برای خرد کردن
برای خیساندن
رنگ آمیزی
برای غرق کردن
برای تمبر
به پودر
برای استخراج
میکا
نقره
اندازه گرفتن
شعاع
گوه
برای ترک
برای حرکت
برای راه اندازی
به سد
برای تحریک
شورش
برای سرنگونی
به پایین کشیدن
برای از بین بردن
با صدای بلند بخند
تشویق
برای پراکنده شدن
یک شعر.

No comments:

Post a Comment